امروز: پنج شنبه، ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۰۴:۵۰ Thursday, 18 April 2024

اسیری که حتی شکنجه حسرتش بود! /علی شکوهی

با لبخندی که هیچ شباهتی به خنده نداشت، گفت: من هیچ خاطره ای از دوران اسارت ندارم. ابتدا فکر کردم قصد سردواندن مرا دارد یا شوخی می کند اما وقتی دوباره تاکید کرد که از ۱۰ سال اسارت خود، خاطره ای برای گفتن ندارد، شک کردم که شاید در آن...

با لبخندی که هیچ شباهتی به خنده نداشت، گفت: من هیچ خاطره ای از دوران اسارت ندارم. ابتدا فکر کردم قصد سردواندن مرا دارد یا شوخی می کند اما وقتی دوباره تاکید کرد که از ۱۰ سال اسارت خود، خاطره ای برای گفتن ندارد، شک کردم که شاید در آن سالها، دچار فراموشی شده است و چیزی از گذشته را به خاطر ندارد اما..
این روزها گاه چنان سودای قدرت بسیاری از مدعیان را دچار مستی می کند که نمی فهمند بر سر چه سفره ای نشسته اند و نظام مردمی با چه رنج هایی به دست آنان رسیده است؛ از همین رو گاه یادآوری برخی خاطرات تلخ و تکان دهنده برای بیدار شدن لازم است.

علی شکوهی در یادداشتی نوشت: در بهمن ماه سال ۶۹ برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی، وارد دانشگاه تربیت مدرس شدم. دانشجویان جدید آن سال را غالبا افرادی با سن و سال بالا تشکیل می دادند که گویی بعد از پایان جنگ، تازه به فکر ادامه تحصیل افتاده بودند. در این میان سیمای یکی از دانشجویان نشان می داد که از دیگران مسن تر است و از میان سالی هم گذشته و بر این واقعیت، گرد پیری چهره اش شهادت می داد. بتدریج شرکت دوستان در کلاس های درس، همه را به هم نزدیک کرد و شناخت ما را از همدیگر بالا برد و تازه آن وقت متوجه شدیم که «عبداللهی»، همان همکلاسی مسن ما، از آزادگان سرافرازی است که پس از ۱۰ سال تحمل اسارت، به کشور بازگشته و میل به تحصیل او را در این سن و سال، به دانشگاه کشانده است.

در تابستان سال ۷۰ وقتی سردبیر هفته نامه کیهان هوایی بودم. به مناسبت سالگرد آزادی اسرا و آزادگان، به سراغ «عبداللهی» رفتم و از او خواستم تا فرصتی را به من بدهد که خاطرات دوران اسارتش را ضبط و در کیهان هوایی منتشر کنیم. او نپذیرفت. اصرار چندباره من هم کارگر نیفتاد و استنکاف او ادامه یافت. برای ایشان توضیح دادم که شاید شما از گمنامی خوشتان بیاید ولی حق نسل ما و آیندگان است که از آنچه بر شما رفته است، بدانند و بنابراین باید سکوت خودتان را بشکنید و مانند دیگران که خاطرات خود از دوران اسارت را باز می گویند، شما هم حرف بزنید. با لبخندی که هیچ شباهتی به خنده نداشت، گفت: من هیچ خاطره ای از دوران اسارت ندارم.

ابتدا فکر کردم قصد سردواندن مرا دارد یا شوخی می کند اما وقتی دوباره تاکید کرد که از ۱۰ سال اسارت خود، خاطره ای برای گفتن ندارد، شک کردم که شاید در آن سالها، دچار فراموشی شده است و چیزی از گذشته را به خاطر ندارد اما نه حافظه اش از مسائل دیگر تاریخی و نه میزان تلاشش برای یادگیری و آموختن، نشانی از یک عارضه و بیماری نداشت و به همین دلیل اصرار کردم که توضیح بیشتری بدهد و مرا از سردرگمی در آورد. و او سرانجام سکوتش را شکست و چند دقیقه برایم حرف زد. وقتی سخنانش پایان یافت، اشک بود که امانم را بریده بود.

عبداللهی گفت که او ارتشی و مامور خدمت در مرز بود. قبل از شروع جنگ تحمیلی در منطقه عمومی قصرشیرین در یک درگیری مرزی، به اسارت عراقی ها در آمد و او را به بغداد منتقل کردند. در حیاط زندانی که برای عراقی ها ساخته بودند، چند سلول وجود داشت که او را در یکی از این سلولها انداختند و دوران اسارتش اینگونه آغاز شد. عراقی ها بعد از ۱۰ سال در سلول را باز و آزادش کردند. در طی این ۱۰ سال او در همان سلول به تنهایی زندگی کرد. دستشویی در داخل سلول بود. غذایش را از دریچه آهنی در سلول به او می دادند. اگر مریض می شد، پزشکی در داخل سلول او را معاینه می کرد. گاهی صدای صحبت کردن ماموران زندان را می شنید که چون عربی بود، نمی فهمید. نامش در فهرست صلیب سرخ جهانی نبود و بنابراین نامه ای نمی نوشت و نامه ای دریافت نمی کرد. هواخوری نداشت و حتی شکنجه هم نمی شد تا از آن تنهایی خارج شود. او را قبل از این که اردوگاههای اسرا تشکیل شود، اسیر و در این سلول زندانی کرده بودند و برای همیشه فراموش شد. او مصداق این بیت بود:

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد / در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

به همین دلیل بود که عبداللهی هیچ خاطره ای از دوران اسارت نداشت زیرا به تعبیر خودش، حوادث تمام آن سالهای زندگی اش را در چند عبارت می شد خلاصه کرد.

در طی بیش از دو دهه گذشته، هیچ خبری از عبداللهی نداشتم. چند ماه قبل تعدادی از دوستان همکلاسی تربیت مدرس، در دانشکده مطالعات جهان جمع شدیم تا دیداری تازه کنیم. در پرس وجو از حال و روز بقیه دوستان، به یاد عبداللهی افتادیم و یکی از دوستان خبر داد که متاسفانه ایشان از دنیا رفته است. تلخی سنگینی بر جانمان نشست. ماجرای دوران اسارتش را برای رفقا بازگویی کردم. همه متاثر شدند.

در سالگرد آزادی اسرا و آزادگان سرافراز کشورمان در جنگ تحمیلی و به یاد همه مقاومتهایی که از خود نشان دادند و رنجهایی که کشیدند، ذکر خیری از آنان می کنم تا فراموشمان نشود که برای دفاع از این سرزمین و مردم و انقلاب، چه حماسه ها خلق شد و چه مقاومتهایی صورت گرفت.

برای شادی روح همه شهدا و آزادگان شهید و عبداللهی بزرگوار، صلوات به همراه ثواب قرائت فاتحه و اخلاص نثار کنید.

توییت بینا

10:34 (۶ ماه قبل) ۱

کشف محموله ۸۷۶ کیلوگرمی مواد مخدر در مرز بازرگان

10:33 (۶ ماه قبل) ۲

پیامک‌ ثبت‌نام واریز سود سهام عدالت جعلی است

10:33 (۶ ماه قبل) ۳

ورود ۲۵هزار معلم جدید به مدارس از ابتدای آبان

10:32 (۶ ماه قبل) ۴

توربین نیروگاه برق خرمشهر را دزدها برده اند

11:55 (۱۰ ماه قبل) ۵

ایران هیچ اغراقی در توان موشکی خود نمی کند

11:53 (۱۰ ماه قبل) ۶

درخواست مجلس از وزیر صمت برای ابطال انتخابات غیرقانونی اتاق بازرگانی

11:53 (۱۰ ماه قبل) ۷

اخطار شورای رقابت به خودروسازان گران‌فروش

16:29 (۱۰ ماه قبل) ۸

رهبر انقلاب: توافق اشکالی ندارد اما زیرساخت‌های صنعت هسته‌ای نباید دست بخورد

16:28 (۱۰ ماه قبل) ۹

دستگیری اعضای باند اسکیمر در ارومیه

14:15 (۱۱ ماه قبل) ۱۰

کارکنان یک بانک ۱۱ بار وام قرض الحسنه دریافت کردند

14:15 (۱۱ ماه قبل) ۱۱

قرعه‌کشی مرحله دوم فروش خودرو امروز انجام می‌شود

15:12 (۱۱ ماه قبل) ۱۲

سلطان عمان وارد تهران شد

17:03 (۱۱ ماه قبل) ۱۳

رئیس‌جمهور سه قانون مصوب مجلس را برای اجرا ابلاغ کرد

16:59 (۱۱ ماه قبل) ۱۴

ترکیه: ۹۶ کیلومتر از دیوار مرزی با ایران تکمیل شد

16:58 (۱۱ ماه قبل) ۱۵

نیروهای طالبان اقدام به تیراندازی به پاسگاه ساسولی کردند

16:57 (۱۱ ماه قبل) ۱۶

بازنشستگان برای وام ۳۰میلیونی نیاز به ثبت‌نام مجدد ندارند

16:56 (۱۱ ماه قبل) ۱۷

ثبت‌نام در سامانه یکپارچه خودرو به ۱ میلیون نفر رسید

9:22 (۱۱ ماه قبل) ۱۸

کرایۀ حمل کالا ۳۰ درصد افزایش یافت

9:19 (۱۱ ماه قبل) ۱۹

تروریست ها ۵ مرزبان را در سراوان شهید کردند

8:32 (۱۱ ماه قبل) ۲۰

تمامی کارت های ملی تا سال ۱۴۰۵ اعتبار خواهند داشت

پربازدیدها

آخرین عناوین