گزارش اختصاصی: به قلم سردبیر – خوشههای صنعتی و تولیدی میتوانند در رونق تولید و اقتصاد منطقه تاثیر بسزایی داشته باشند و در این راستا و با عنایت به ظرفیت های اقتصادی آذربایجان غربی اخیرا خوشههای صنعتی و تولیدی، مبل، تخم آفتابگردان و عسل مورد مطالعه قرار میگیرد.
خوشه های صنعتی طرحی است که طی چند سال اخیر با فراز و نشیبهایی مواجه بوده است، طرحی که می شد با استفاده از آن برای توسعه فضای کسب و کار در استانها بهره برد اکنون در مهجوریت و غفلت قرار گرفته است.
حدود دو دهه است که توسعه صنعتي مبتني بر خوشه ها، به عنوان استراتژي نوين مورد توجه برنامه ريزان و سياستگذاران در کشورهاي صنعتي و در حال توسعه قرار گرفته و سازمانهای بینالمللی همچون UNIDO نیز طرحهای متعددی را از طریق توسعه خوشههای صنعتی در کشورهای مختلف اجرا و حمایت کردهاند.
در سالهای اخیر، بحث توجه به صنایع کوچک و متوسط توسعه خوشههای صنعتی در داخل کشور نیز مورد توجه قرار گرفته اما به نظر میرسد در سطح سیاستگذاری و پیادهسازی الگوی توسعه خوشهای، کشور همچنان نیازمند حرکت های بنیادی و پایهای است.
خوشه های صنعتی می توانند موتور محرکه اقتصاد ملی و منطقه ای باشند زیرا در نتیجه توسعه خوشه ها، بنگاه های درون خوشه با بازدهی بیشتر و استفاده تخصصیتر از امکانات و اولویت های موجود براي دستيابي به محصولي با كيفيت اما با قيمت تمام شده ارزان تر کارمی کنند و بازده زمانی واکنش آنها نسبت به بازار بسیار کمتر از حالتی خواهد بود که به صورت انفرادی کار می کنند. از سوی دیگر ، بنگاه ها و مراکز تحقیقاتی مرتبط به سطح جدید و بالاتری از توان نو آوری می رسند.
برنامه ریزان و سیاستگذاران اقتصادی و صنعتی معتقدند استفاده از مدل توسعه خوشه هاي صنعتي عامل راهبردي براي توسعه اقتصادي، اشتغالزايي و رقابت پذيري صنايع کوچک و متوسط هستند و اين صنايع در واقع تامين کنندگان اصلي اشتغال جديد، مهد تحول و نوآوري و همچنين پيشرو در ابداع فناوري هاي جديد مي باشند.
با توجه به این مهم همواره انتخاب صحيح ايجاد و توسعه خوشه ها در يك حوزه صنعتي تاثير قابل توجهي بر توسعه اقتصادي آن حوزه خواهد داشت، بر این اساس برای صنعتی سازی آذربایجان غربی نخست سه خوشه صنعتی در این استان در سال 90 استعدادیابی شد و این خوشه ها شامل خوشه نقل و عرقیات گیاهی، واحد سنگ بری، کنسانتره و آبمیوه بود.
این خوشه ها در راستای شناسایی قابلیت ها و ظرفیت های بالقوه استان انتخاب شدند و پس از اتمام مراحل خوشه های صنعتی مذکور و شکل گیری آنها به صورت عملیاتی و اجرایی، شرکت شهرک های صنعتی استان نسبت به شناسایی خوشه های صنعتی دیگر در استان اقدام کرد.
این در حالی است که در آن مقطع، همکاری با دانشگاه ارومیه به عنوان تسهیل کننده مراحل کاری، راه اندازی دفتر توسعه خوشه های صنعتی استان در دانشگاه ارومیه، تشکیل شورای راهبری خوشه عرقیات گیاهی و نقل، برگزاری دوره های آموزشی متعدد در شهرستان ها به منظور معرفی خوشه های صنعتی و حضور عاملان خوشه ها در جلسات کارگروه امور اقتصادی و تولیدی از جمله اقدامات به عمل آمده در راستای توسعه خوشه ها به حساب می آمد.
طبق قوانین موجود شرکت شهرک های صنعتی به عنوان دستگاه خدمات رسان وظیفه خود را ایفا می کند و در قالب طرح های توسعه به کار خود ادامه می دهد که در این میان شهرک سازی و حمایت از صنایع کوچک از وظایف شرکت شهرک های صنعتی استان است.
این در حالی است که در سال گذشته نیز مرحله مطالعاتی خوشه تولیدات باغی به پایان رسید و خوشه سنگ در مرحله پیادهسازی قرار گرفت و خوشه عرقیات گیاهی و نقل و بیدمشک در آذربایجانغربی در مرحله پایانی کار قرار داشت.
کارشناسان اقتصادی معتقدند که خوشههای صنعتی و تولیدی میتوانند در رونق تولید و اقتصاد منطقه تاثیر بسزایی داشته باشند و در این راستا و با عنایت به ظرفیت های اقتصادی
آذربایجان غربی اخیرا خوشههای صنعتی و تولیدی، مبل، تخم آفتابگردان و عسل مورد مطالعه قرار میگیرد.
همچنین دو خوشه صنعتی سنگهای تزیینی و خوشه صنایع فرآوری محصولات کشاورزی و باغی نیز در حال مطالعات امکان سنجی هستند.
کارشناسان اقتصادی معتقدند که از حدود هفت سال گذشته سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران به وسیله شرکتهای استانی طرحهایی را بر اساس رویکرد توسعه خوشه ای برای توسعه صنایع کوچک در کشور اجرا کرده که بیش از 40 صنعت این کشور را در برگرفته، در طرح توسعه خوشه ای هدف شناخت مشکل در کسب و کارهای هر منطقه صنعتی و برطرف کردن مشکلات با همگرایی ذینفعان و دولت است.
به غیر از توانمندسازی صنایع کوچک دیدگاه اصلی در این روش توسعه، مبتنی بر جریان تصمیم گیری از سطوح پایین صنعت به بالاست، برخلاف روش رایج تصمیم گیریهای فعلی مدیران دولتی در ایران که مایل به عکس این جریان هستند.
برای حرکت دولت در اجرای مناسب طرحهای توسعه خوشه ای چند ابزار استفاده می شود اول وجود قوانین و دستور العملها، دوم سازمانهای حامی طرح توسعه، سوم تلاش بخش خصوصی که همان صنایع کوچک کشور هستند و چهارم وجود فرهنگ توسعه خوشه ای در کشور است.
در ابزار اول و دوم به جز سازمان صنایع کوچک و شرکتهای استانی تابعه حرکتی در سازمانهای دیگر دیده نمی شود، مشکل در بی تفاوتی مدیران دولتی این دستگاههاست، پروژه های توسعه هرگاه در استانها با حمایت سایر ارگانها بوده باعث موفقیت صنایع در آن استان شده است.
در ابزار سوم دولت می توانست با اجرای پروژه های متعدد توسعه خوشه ای در استانها تلاش سرمایه گذاران خصوصی را جهت دار کند علیرغم آنکه از سال 87 تا 89 پروژه های توسعه خوشه ای زیادی کلید خورد ولی متاسفانه در دو سال گذشته روند کاهشی شدیدی را طی می کند. این امر ناشی از محدود بودن سازمانهای حامی به تنها یک سازمان به نام سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران و دیگری عدم تمایل مدیران شرکت شهرک های صنعتی استانی تابعه به دلیل کمبود اعتبارات و روزمرگی است.
در ابزار چهارم که فرهنگ سازی و آشنایی با روشهای توسعه صنایع است، سازمان صنایع کوچک ایران علیرغم تلاشهای بسیار در ترویج این روش به دلیل تغییر پیاپی مسئولین استانی موفقیت زیادی حاصل نکرده به طوریکه زمان زیادی از پروژه عاملین توسعه در استانها ، به توجیه مسئولین استانی به هدر می رود.