سرمقاله روزنامه ابتکار (21 تیر 1394)
:
از قدیم گفته اند گاهی یکی سنگی را در چاهی می اندازد که هزار نفر نمی توانند آن را از چاه بیرون بکشند. هنوز یادمان نرفته که رییس جمهور محترم سابق، زمانی که هنوز بر سریر محبوبیت در میان هودارانش به سر می برد، با چنان شور و هیجانی از مدیریت جهانی و مسایل خرد وکلان جهان سخن می گفت که سینه چاکان پای منبر ایشان کمترین تردیدی به خود راه نمی دادند که تمام عالم هستی بر سرانگشت تدبیر و اراده ایشان می چرخد و هرچه آن خسرو بگوید یا بکند حتما شیرین است و لاغیر. ولذا برای جناب ایشان هیچ قید و بندی در اتخاذ مواضع و بیان هرچه از دل تنگشان برمی آمد نبود.
:
این بود که هرچه کشورهای قدرتمند و موثر دنیا، ولو دوستان ایران در تصمیم گیری ها و مواضع راهی را انتخاب می کردند، دولت سابق ما به سمتی کاملا مخالف اسب می راند و یک لحظه به این موضوع نمی اندیشید که سوی دیگری به نام تعامل و گفتگو هم وجود دارد و گاهی منافع کشور ایجاب می کند که به جای سرسختی و لجبازی به “نرمش قهرمانانه” بپردازد. بی گمان بسیاری از مواضع ایشان کشور را به دردسرهای جدی انداخت که امروز هرچه مسئولان خرد و کلان زور می زنند نمی توانند از آلام بی شمار آن بکاهند.
:
زمانی آمد هولوکاست را نفی کرد و نتیجه این کار موجب کلید خوردن پروژه ایران هراسی شد و البته تصویب قطعنامه “محکومیت منکران هولوکاست” را در پی داشت که پیروزی بزرگی را برای رژیم غاصب و بدنام صهیونیستی رقم زد و بعدها خود احمدی نژاد در پاسخ به خبرنگار ال مانیتور گفت: “می پذیرم که در برخی موارد نباید سخنانی بیان می شد” اما پشیمانی چه سود؟ بهانه به دست بدخواهان و دشمنان افتاده بود که قطعنامه پشت قطعنامه صادر کنند و به طور بی سابقه ای طناب تحریم ها را به گردن ملت ایران انداختند و هی فشار دادند و از این طرف به جای تدبیر فریاد بر می آمد که آن قدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود.
:
سخنان و اصطلاحات عامیانه ای که برخی عوام خوش خیال و هیجان زده را به شور می آورد و دست قشنگه را هرچه قشنگ تر برای گوینده اش به صدا در می آوردند. اما دیری نگذشت که مشکلات بی شمار اقتصادی فشارها وتاثیرات خود را تا مغز استخوان دولت و ملت وارد کرد و رییس محترم همان دولت این مشکلات را به گردن همین تحریم ها و قطعنامه ها انداخت، اعترافی که درست ولی دیر هنگام بود. ای کاش برخی سیاسیون و دولت مردان ما زودتر پی می بردند که “عالمی را یک سخن ویران کند” و سیل را باید از سر بند کرد تا این که برای گفتن سخنانی با وسعت و برد جهانی اندیشه و دقت بیشتری به خرج می دادند. اکنون حاصل همان بی دقتی ها و یکه تازی ها سبب شده که دو سال تمام همه هم وغم مسئولان و ملت و فکر و ذکر همگان این شده است که کی توافق هسته ای صورت می گیرد تا کشور از این حالت خفگی و احتضار اقتصادی بیرون بیاید. در یک مصاف ناجوانمردانه تیم هسته ای با شش تیم قدرتمند دنیا شب و روز تحت فشارهای شدید روانی دارند تلاش می کنند که سیل ستم تحریم ها را بند کنند. واقعا اگر دعای ملت پشت سر این تیم نبود اگر کوه هم می بود تا کنون در برابر این غول های سیاسی و اقتصادی دنیا کمر خم کرده بود. از شش جهت دارند به تیم هسته ای ما فشار وارد می کنند و هرکدام صرفا برای صرفه اقتصادی خود تلاش می کنند.
:
حتی اگر روسیه هم از برداشتن تحریم های تسلیحاتی ایران سخن می گوید برای رضای خدا و نجات ملت ایران نیست، او هم می خواهد راه فروش و صادرات اسلحه و موشک های خود را به ایران هموار کند زیرا بیشترین مزیت اقتصادی را در این زمینه دارد. روسیه حتی اگر حس کند سودی در برداشتن تحریم ها عاید وی نمی شود ترجیح می دهد که توافقی صورت نگیرد. وقتی سخنگوی تیم مذاکره کننده ما می گوید که برخی از تحریم ها مثل تحریم تسلیحاتی خیلی برای ما مهم و تعیین کننده نیست، دقیقا هوشیارانه دارد راه سهم خواهی برخی از اعضای به ظاهر دوست در پنج بعلاوه یک را می بندد.
:
قطعا تیم هسته ای ما در این زورآزمایی ناعادلانه حواسشان هست که ایران گوشت قربانی نیست که که هر کس بخواهد از آن سهمی ببرد ولذا در این موش وگربه بازی برخی قدرت ها فرزندان این ملت برای تامین منافع ملی دست از تلاش خستگی ناپذیر خود بر نمی دارند. چندین بار این توافق به تاخیر و وقت اضافه انجامیده است. حتی برخی تیم ها توان خود را از دست داده اند. جان کری از ترک مذاکرات سخن می گوید. برخی به تهدید روی آورده اند. اما این تیم شجاع و غیور و مومن هسته ای ایران است که از یک طرف شجاعانه می گوید: “هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید” و از طرف دیگر مدبرانه ایستادگی می کند تا اینکه مذاکرات را به نفع ملت ایران به نتیجه برساند. اما فراموش نکنیم که این فشارهای روانی و اتلاف منابع و زمان ناشی از همان مواضع و سخنان نسخته و تندی است که امیدواریم همه سیاسیون از آن درس گرفته باشند.
./.