در بارة نتيجة يازدهمين انتخابات رياست جمهوری ديدگاههای مختلفی مطرح شده است و کوشش برای تبين و تعليل اين نتيجة غيرقابل پيشبينی همچنان ادامه دارد. موافقان و مخالفان حجت الاسلام و المسلمين آقای دکتر روحانی هر دو میکوشند به تحليلی روشن در اين باره دست يابند ولی روشن است که تحليلهای مخالفان ايشان خواندنیتر و قابل تأملتر است.
در باره نتيجه يازدهمين انتخابات رياست جمهوری ديدگاههای مختلفی مطرح شده است و کوشش برای تبين و تعليل اين نتيجه غيرقابل پيشبينی همچنان ادامه دارد. موافقان و مخالفان حجت الاسلام و المسلمين آقای دکتر روحانی هر دو میکوشند به تحليلی روشن در اين باره دست يابند ولی روشن است که تحليلهای مخالفان ايشان خواندنیتر و قابل تأملتر است. اميد است در آيندهای نه چندان دور استادان و دانشجويان رشتههای علوم سياسی و جامعهشناسی و ارتباطات به بررسی دقيق و عالمانه اين تحليلها و به ويژه مقايسه آن با تحليلهای پيش از برگزاری انتخابات بپردازند.
مروری بر مطالب منتشر شده در بارة پيروزی آقای روحانی و آن چه شکست سنگين اصولگرايان خوانده میشود، نشان میدهد که عموم تحليلگران، عوامل و زمينههايی را در اين زمينه مورد توجه قرار دادهاند که مهمترين آنها را میتوان به اين شرح برشمرد: ناراحتی توده مردم از وضع نابسامان اقتصادی کنونی، تندروي اصولگرايان افراطي و بیتوجهی آنها به ديگر شخصيتها و جريانهاي اصولگرا، بداخلاقيها و رفتارهای ناصواب اصولگرايان تندرو، خودفريفتگی اصولگرايان و اسير ماندن در توهم پايگاه تودهای گسترده، نشاندن “توهم تکليف” به جای “تکليف” در قاعده “عمل به تکليف بدون توجه به نتيجه”، تجاهل نسبی اصولگرايان نسبت به مشکلات اقتصادی مردم به بهانه پرهيز از سياهنمايي، برائت نجستن نماينده اصلی اصولگرايان از قول و فعل دولت موجود و وجود قرائن متعددی که حکايت از تداوم همان راه میکرد، گره زدن نسنجيده مذاکرات هستهای با انتخابات رياست جمهوری از سوی اصولگرايان تندرو با توهم محبوبيتزا بودن وضعيت کنونی برای تودههای مردم، روشن شدن اختلاف نظر مشاور عالی رهبری و نيز يکی از دو نماينده معظم له در شورای عالی امنيت ملی با نماينده ديگر ايشان که سمت دبيری اين شورا را هم عهدهدار است، ضعف برنامههای اعلام شده از سوی نامزدهای اصولگرايان، عدم ائتلاف اصولگرايان، ضعف تشکيلاتی تاريخی اصولگرايان در مقايسه با نظم سياسی و روحية تحزب اصلاحطلبان، خاطره تلخ گروهی از مردم جامعه به ويژه جوانان از رويدادهای سال 1388 و اميد آنها به يافتن راهی برای التيام دردهای درمان نشده، ناتوانی رقبای انتخاباتی آقای روحانی در ميدان رقابت به ويژه در مناظرات، هوشمندی آقای روحانی در انتخاب شعارها و نمادهای تبليغاتی خود، کنار رفتن يکی از کانديداها که عملاً به نفع آقای روحانی تمام شد، بازآفرينی جايگاه اجتماعی آيتالله آقاي هاشمی رفسنجانی به ويژه همراه با حس مظلوم واقع شدن ايشان و حمايت صريح ايشان از آقای روحانی، حمايت چهرههای دارای محبوبيت نزد جوانان مانند آقای خاتمی از آقای روحانی و سرانجام معمم بودن آقای روحانی.
بیترديد میتوان محورهای ديگری را هم به اين عوامل و زمينهها افزود و در يک تحليل جامعنگر هم نبايد هيچ يک از آنها را ناديده انگاشت و البته نبايد از ياد هم برد که ضريب اثرگذاری اين محورها با يکديگر برابر نيست. ولی نکتهای تأملبرانگيز در باره بيشتر اين تحليلها وجود دارد که انگيزه نگارش اين چند سطر شده است. به نظر میرسد وجه اشتراک بيشتر اين تحليلها که میتواند در جای خود درست هم باشد، جزءنگری و سياستزدگی آنهاست. مروری بر آموزههای دينی اين اجازه و فرصت را به ما میدهد که از امکان برگزيدن زاويهای متفاوت برای نگريستن به امثال اين حماسه بزرگ سخن گفت.
هدف اين نوشتار کوتاه، اثبات حق يا باطل بودن طرف پيروز انتخابات و يا طرف مقابل او نيست، بلکه تنها و تنها گامی است برای گشودن دريچهای ديگر برای نگاه به رويدادهای سياسی در يک جامعه دينی و تطبيق آن چه ذيلاً میآيد با انتخابات 24 خرداد 92 نيازمند فرصت و مجالی ديگر است. اميد است گزينش و ذکر بدون توضيح دو آيه و چند روايت از بين چندين آيه و دهها روايت، برای نشان دادن امکان نگاهی متفاوت بسنده باشد.
1. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ (مائده، 54)
اى مؤمنان! هر كس از دينش برگردد خداوند به زودى گروهى را مىآورد كه دوستشان مىدارد و دوستش مىدارند در برابر مؤمنان خاكسار و در برابر كافران دشوارند، در راه خداوند جهاد مىكنند و از سرزنش سرزنشگرى نمىهراسند اين بخشش خداوند است كه به هر كس بخواهد ارزانى مىدارد و خداوند نعمتگسترى داناست. (ترجمه آقای گرمارودی)
2. ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ (محمد، 38)
هان! اين شماييد كه فرا خوانده مىشويد تا در راه خداوند هزينه كنيد، آنگاه برخى از شما تنگچشمى مىورزند و هر كه تنگچشمى بورزد به زيان خود تنگچشمى ورزيده است و خداوند بىنياز است و شما نيازمنديد و اگر روى بگردانيد گروهى ديگر را جانشين مىگرداند سپس آنان چون شما نخواهند بود. (ترجمه آقای گرمارودی)
3. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ ظَلَمَ مَظْلِمَةً أُخِذَ بِهَا فِي نَفْسِهِ أَوْ فِي مَالِهِ أَوْ فِي وُلْدِهِ. (الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص332)
امام صادق عليه السلام: هر که ظلمی در حق مردم مرتکب شود، به همان نسبت از جان يا مال يا فرزندان او ستانده میشود.
4. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ يَظْلِمُ بِمَظْلِمَةٍ إِلَّا أَخَذَهُ اللَّهُ بِهَا فِي نَفْسِهِ وَ مَالِهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ فَإِذَا تَابَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ. (الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص332)
امام باقر عليه السلام: هيچ کس نيست که مرتکب ظلمی نسبت به مردم شود مگر اين که خداوند به همان نسبت از جان و مال او میستاند، اما ستمی که بين انسان و خدا باشد وقتی انسان توبه کند خداوند از آن چشم میپوشد.
5. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ. (الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص358)
امام صادق عليه السلام: هر که عليه يک مؤمن روايتی کند که مرادش زشت جلوه دادن او و از بين بردن مروت او باشد تا از چشم مردم بيافتد، خداوند چنين فردی را از ولايت خويش به سوی ولايت شيطان بيرون میبرد ولی شيطان هم او را نمیپذيرد.
6. … إِذَا أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِظْهَارَ شَيْءٍ مِنَ الْحَقِّ لَمْ يَقْدِرِ الْعِبَادُ عَلَى سَتْرِهِ». (قرب الاسناد، ص 371)
امام رضا عليه السلام به نقل از امام صادق عليه السلام به نقل از امام باقر عليه السلام: … وقتی خداوند تبارک و تعالی اراده کند که تا بخشی از حق را بنماياند، بندگان از پوشانيدن آن حق ناتوان میمانند.
7. وَ قَالَ ع إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَمْراً سَلَبَ الْعِبَادَ عُقُولَهُمْ فَأَنْفَذَ أَمْرَهُ وَ تَمَّتْ إِرَادَتُهُ فَإِذَا أَنْفَذَ أَمْرَهُ رَدَّ إِلَى كُلِّ ذِي عَقْلٍ عَقْلَهُ فَيَقُولُ كَيْفَ ذَا وَ مِنْ أَيْنَ ذَا. (تحف العقول، ص 442)
امام رضا عليه السلام: وقتی خداوند چيزی را بخواهد خرد بندگان را میگيرد و خواسته خود را برآورده میسازد و سپس خرد صاحبان خرد را به آنها بازمیگرداند، در اين حال هر يک از صاحبان خرد میپرسند چگونه چنين چيزی محقق شد؟ و از کجا چنين چيزی (پيدا شد)؟
8. إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً أَلْهَمَهُ الِاقْتِصَادَ وَ حُسْنَ التَّدْبِيرِ وَ جَنَّبَهُ سُوءَ التَّدْبِيرِ وَ الْإِسْرَافَ. (غرر الحکم، ص 291)
امير المؤمنين علی عليه السلام: اگر خداوند برای بندهای خير بخواهد، به او ميانهروی و تدبير نيکو الهام میکند و تدبير ناپسند و اسراف را از او دور میکند.
9. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِأَهْلِ بَيْتٍ خَيْراً أَرْشَدَهُمْ لِلرِّفْقِ وَ التَّأَنِّي (مجموعة ورام ج2، ص247)
پيامبر خدا صلی الله عليه و آله و سلم: اگر خدا برای خانوادهای خير بخواهد، آنها را به سوی مدارا و پرهيز از شتابزدگی راهنمايي میکند.
10. وَ قَالَ ص إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَتَحَ عَيْنَيْ قَلْبِهِ فَيُشَاهِدُ بِهَا مَا كَانَ غَائِباً عَنْهُ( عوالي اللئالي العزيزية، ج4، ص 116)
پيامبر خدا صلی الله عليه و آله و سلم: اگر خدا برای بندهای خير بخواهد، دو چشم دل او را میگشايد و با آنها آن چه را بر او پوشيده بود میبيند.
11. الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ رَفَعَهُ إِلَى سَلْمَانَ قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَلَاكَ عَبْدٍ نَزَعَ مِنْهُ الْحَيَاءَ …. (الکافی، ط الاسلاميه، ج 2، ص 291)
از سلمان نقل شده است که اگر خداوند نابودی بندهای را بخواهد، حياء را از او میگيرد ….
مرحوم مولی صالح مازندرانی در ص 273 ج 9 شرح اصول کافی در شرح اين سخن حکيمانه مینويسد:
الحياء خلق يمنع من القبائح و التقصير فى حقوق الخلق و الخالق …
حياء يک ويژگی اخلاقی است که انسان را از زشتکاری و کوتاهی در رعايت حقوق مخلوقات و خالق آنها باز میدارد.
نپرداختن به شأن نزول و تفسير و دامنة دلالت آيات قرآن و باريکبينیهای مربوط به صحت صدور و دلالت روايات را نبايد به نگارنده خرده گرفت. همان گونه که ذکر شد، هدف اين نوشتار تنها اين است که دردمندان دينباور را به پاسخ اين پرسش فراخواند که آيا شايسته است چشمها را بشوييم و به گونهای ديگر به خود و اطرافمان بنگريم؟