اما برنامه «ماه عسل» با اجرای او، نقطه اوج علیخانی بوده است؛ برنامهای که ظاهراً مهمان معمولی دارد و از چهرهها نیستند – هرچند بعضاً چهرهها نیز میانشان قرار داشتند- اما در واقع هرکدام به عنوان بخشی از یک اتفاق یا حادثه هستند و قرار است مخاطب با این حوادث آشنا شود و حس کند آنقدرها هم وضعیت بدی ندارد و از او بسیاری وضعیت بدتری دارند و به همین دلیل شکرگزار باشد؛ رویکردی که موافقین و مخالفانی دارد؛ مخالفانی که میگویند این ترویج کنار آمدن با دشواری است و موافقینی که میگویند دعوتشدگان از بدبختی عبور کردهاند اما در مقابل این پاسخ وجود دارد که چرا موارد همه شبیه به هم و تکراری شده است؟! پاسخ خوردن کفگیر این برنامه به ته دیگ است.
این برنامه سال به سال بیشتر تامین شد تا آنکه امسال دکور برنامه که شبیه جعبه جواهر یا صدف طراحی و ساخته شده از 1700 کیلوگرم آهن است، نشان داد احتمالاً منابع مالی این برنامه بیش از سالهای پیشین نیز بوده اما با وجود گذر از دکورهای کلیشهای، فضای این برنامه که به کلیشهای مملو از سوژههای تکراری و شعارزدگی با همان رویکرد مورد اشاره تبدیل شده و نه تنها ارادهای برای تغییرش نیز وجود ندارد، بلکه اصرار بر استمرار این وضعیت وجود دارد.
علیخانی در پاسخ به اين که چرا برنامه با تغييرات بسيار کم نسبت به سري هاي قبل روي آنتن رفته است، گفته است: «ماه عسل يک برنامه برند است و بينندگان ما را با يک شاکله نسبتا ثابت پذيرفتهاند و برنامه برايشان با ويژگيهاي مشخصي تعريف شده است. تغيير آن ريسکپذيري بالاتري دارد تا حفظ اين ثبات. ضمن اينکه خود برنامه بستري است براي اين که سوژه هاي مختلفي در آن اتفاق بيافتد. اين برنامه فضايي کلي در ذهن مخاطب ايجاد کرده است که دستکاري آن ريسک دارد.»
در این میان گزارش تازه شرق مبنی بر اینکه میهمانان برنده جوایز چندصدمیلیونی این برنامه که عملاً برنده شدنشان به واسطه لطف خدا قلمداد شد و به این جوایز به اشتباه جنبه قدسی و معنوی داد، برندگان جوایز طرفهای قرارداد مشهور تلویزیون هستند و این برنامه یک عقبه اینچنینی داشته، بیشترین نگاهها را نسبت به این برنامه تغییر داد؛ مرد سرایداری از کرج که برنده «لکسوس» 260میلیون تومانی شده بود، نوجوانی از سلماس که برنده «بنز» 300 میلیون تومانی شده بود و نوجوان تبریزی که برنده 110میلیون تومان جایزه نقدی شده بود.
کاظم اسفندیاری میهمان اول برنامه «ماه عسل» همان برنده خودرو «لکسوس»260میلیونی یکی از شرکت های تولید و توزیع کننده آبمیوه است. میهمان دوم این برنامه مهدی تاج بخش که با پدرش در برنامه «ماه عسل» حضور یافت، همان برنده خودرو 300میلیون تومانی بنز از سوی یکی از شرکت های تولید و توزیع کننده برنج و چای است و برنده سوم یعنی ابوالفضل حیدری که به جای او برادرش در برنامه «ماه عسل» حضور یافت، برنده جایزه 110میلیون تومانی یکی از شرکت های تولید کننده برنج است.
حضور برندگان مسابقات قرعه کشی این سه شرکت در برنامه «ماه عسل» که مدعی اجرای برنامه هایی با تم مذهبی در ساعات افطار در ماه مبارک رمضان است در حالی است که این سه شرکت آگهی های تبلیغاتی به صورت مجزا و برخی به صورت برنامه زنده در شبکه سوم سیما داشته اند.
با این حال شاید این موضوع نیز قابل دفاع باشد و بعید نیست علیخانی با همان جسارتش که بسیاری از اوقات بیش از حد طبیعی است، عنوان کند بالاخره باید یک تعداد برنده میآوردیم و اینها را آوردیم یا اساساً منکر این موضوع شود و زیر بارش نرود. نقد اساسی شاید هیچ کدام از اینها نباشد، بلکه نقد اساسی متوجه بنیان این برنامه است که شیوهاش، همان شیوه صفحات حوادث برخی روزنامهها است که ممکن است هرکدام از ما دورهای مشتری ثابت شان بوده باشیم.
این برنامه در ماهی که باید مظهر شادی باشد، در لحظات افطار که باید برای یک روز جهاد با نفس و عبور موفق از این عرصه خوشحال بود، جز اندوه چه در پی دارد و مجری نیز جز این، چه برنامه دیگری ریخته است؟ «ماه عسل» دقیقاً شبیه فیلمهایی است که ضعف ساختاری اش را هر منتقدی میفهمد اما التهاب داستان و درآوردن اشک و آه کاراکترها، مخاطب عام را در فضایی میبرد که نه تنها این ضعفهای فاحش را نبیند، بلکه به شدت از اثر دفاع کند.
ماه عسل با همین رویکرد با همین رویکرد سرپا مانده است و تاکید دارد: «شما گریه میخواهید، ما هم تقدیمتان میکنیم!» بدترین صحنهها وقتی است که شخصی با گریه یا بغض یا ناراحتی شدید درباره گذشته و وضعیت کنونیاش سخن میگوید و مجری برنامه خندههایی میکند که روح هر بینندهای را میآزارد و این ذهنیت را تقویت میکند که سرنوشت این آدمها اهمیتی برای مجری برنامه ندارد و تنها هدف جذب مخاطب با وسیله کردن این طیف از مردمانمان است! اگر تجدیدنظری صورت نپذیرید، حق نداریم که بپذیریم واقعاً چنین فضای بدی در عقبه این برنامه وجود دارد و این خندهها در مقابل وضعیت ملتهب دیگر، یکی از نشانههایش است؟
انتهای پیام