در بعضي از موارد آن تمثلات نفساني را انسان مشاهده ميكند و خيال ميكند واقعيت است. اين بخش اول كه مشهود است تمثلات نفساني بوده، بايد از واقعيتبيني جدا شود.
ميبايست پژوهشگران و محققان بسيار ژرفانديشي داشته باشيد تا آنچه را درباره وجود مبارك حضرت عليه السلام است از هم تفكيك كنند. بايد مدعيان رؤيت، بساطشان را جمع كنند، چون افراد به شدت به حضرت علاقهمند و ارادتمندند، اگر كسي ادّعاي رؤيت كند و ظاهرالصلاح هم باشد ممكن است مقبول قرار بگيرد و اين مشكلات فراواني دارد. در جريان رؤيت بايد اين كارها روشن شود، خيلي از موارد است كه انسان بيمار دارد شفا پيدا ميكند يا گمشدهاي دارد، پيدا ميكند. اما آيا اينها به وسيلةشخص حضرت است يا اولياي فراواني كه زير نظر حضرت هستند و يا شاگردان فراواني كه حضرت دارد؟ يا اين كه يكي از اولياي خود را اعزام ميكند؟ هيچ برهاني بر مسئله نيست كه مثلاً آن كسي كه شخص گمشده را به منزل ميرساند يا مشكل كسي را حلّ ميكند، شخص حضرت باشد. اولياي فراواني در خدمت و تحت تدبير حضرت هستند. حضرت ممكن است به يكي از اينها دستور داده باشند و آن مشكل حل شود. در بعضي از موارد آن تمثلات نفساني را انسان مشاهده ميكند و خيال ميكند واقعيت است. اين بخش اول كه مشهود است تمثلات نفساني بوده، بايد از واقعيتبيني جدا شود.
در بخش دوم كه حقيقتاً كسي را ميبيند و مشكل او حل ميشود يا شفاي مرضي بوده يا گمشدهاي را به مقصد ميرساند؛ در اين جا نيز هيچ برهاني ندارد كه حضرت باشد يا شاگردي از شاگردان او. حضرت، شاگردان فراواني دارد، اين سيصد و سيزده نفري كه هستند الآن ممكن است افراد فراواني باشند كه تحت تدبير آن حضرت مأموريتهايي را انجام ميدهند.
بخش سوم آن است كه نظير مرحوم بحرالعلوم خدمت خود حضرت ميرسد. اين را هم بعضي منكر هستند، [ولي] اين هيچ استبعادي ندارد، بلكه امكان هم دارد. اما در اين بخش دو مسئله وجود دارد:
1. فرد حق ندارد بگويد من خدمت حضرت رسيدهام؛ 2. ما حق نداريم قبول كنيم. به ما گفتهاند كه شما تكذيب كنيد؛ يعني نگوييد او دروغ ميگويد، بلكه اثر عملي بار نكنيد، تكذيب، به معناي اين كه شما دروغ ميگوييد و حضرت غيرقابل ديدن است، نيست.
[…] امام عليه السلام وحيد دهر است، مثل شمس آسمان است، همانطور كه شما با دستتان نميتوانيد به آفتاب برسيد، نميتوانيد به اين راحتي به امام برسيد.[1]
[1] . جوادي آملي، [عبدالله]، «اين ماييم كه غايبيم»، موعود، سال نهم، شماره 48، آبان 1383، به نقل از هفتهنامه افق حوزه، دوشنبه 13 مهر 1383.