جنس برخی از انتقادات از دولت روحانی در مدت سپری شده با همین سبک و روش انطباق محسوسی دارد. تندروهایی که وظیفه ذاتی خود را در انتقاد از جناح رقیب تعریف کرده اند و این هدف غایی باعث شده که بدیهی ترین نکات را ملحوظ نکرده و تنها بر مدار ضدیت با دولت و عملکردهای آن گام بردارند. البته پر واضح است که انتقاد منطقی، بهنگام و سنجیده یک ضرورت لازم در جهت اصلاح ساختار بوده و نمی توان از آن چشم پوشی کرد و ضرورتش را نادیده گرفت.
از میان سیل انتقادات پر شمار تندروها، دو فعل و انفعال در طول مدت سپری شده از عمر دولت بیش از بقیه نکات مورد هجمه و حمله قرار گرفته است. گزارش صد روزه دولت و همچنین توافق نامه ژنو دو موضوعی بوده که بیشترین توجهات را به خود جلب کرده و به همان میزان هم بیشترین انتقادات را از سوی طیف مخالف، حواله دولت کرده است.
در این میان حمید رسایی که از تندترین چهره های منتقد دولت محسوب می شود در آخرین مصاحبه خود به این دو نکته پرداخته و این دو موضوع را با هم گره نیز زده است.
او ضمن آنکه مدعی شده که قرارداد ژنو ضعف های بسیاری دارد و به مرور ابعاد آن هویدا می شود در اظهار نظر جالب و تازه ایی می گوید که دولت برای ارائه گزارش 100 روزه قرار داد ژنو را با سرعت به انجام رساند تا با این برگ خلاء ها را که ناشی از عدم کارایی در مدت 100 روز بوده را پوشش دهد.
این سخنان مصداق بارز همان چنته خالی است که در ابتدای گزارش بدان اشاره شد و عنوان گردید که بدون توجیهی خاص عده ای با تکرار مکرارت قصد القای عدم کارایی دولت را در جامعه دارند. در ادامه اشاراتی به این سخن جناب رسایی خواهیم داشت.
1- یکی از نکاتی که منتقدین نا آشتی جو دولت در پی دامن افکنی آن در جامعه بوده اند، بالابری مطلبات درسطح عمومی و بالطبع افزایش سطح نارضایتی از عملکردهای دولت بوده است. دکترروحانی تنها در یک جمله عنوان کرده بود که دولت طی 100 روز اول برنامه ای برای سامان بخشی به وضعیت عمومی را در دستور دارد. این جمله اما پیراهن عثمانی شد تا منتقدین دولت با اصرار و ابرام بر آن، عدم تغییرات محسوس را نشانه ای بر ضعف دولت بخوانند. این در حالیست که دولت نه می توانست و نه مدعی بود که طی مدت 100 روز همه چیز را متحول کند. تغییرات روبنایی و فوری همانند بازگشت آرامش به بازارهای اقتصادی، تثبیت و کاهش قیمت ها و بهبود روابط خارجی از جمله دستاوردهای بزرگ دولت در این صد روز بوده است. اما منتقدین این نکات را ندیده و یا می گویند که این امر یک واکنش روانی متداول است. بخشی از سخنان آنان درست است اما آرامش روانی ملهم از این نکته است که مردم توانایی سامان بخشی و کارآمدی را در دولت منتخب دیده اند و از سوی دیگر عدم جنجال افکنی، سخنان غیر حساب شده و نگاه منطقی دولت به مقولات مختلف از علت العلل این تغییرات ات که آنان این نکاه را نادیده گرفته و به منش معتدلانه و معقولانه دولت در این مسیر توجه نمی کنند. ضمن آنکه آنان به این نکته بدیهی هم توجه ندارند که علت این آشفتگی ها و سقوط شاخص ها، دولتی بوده که طی هشت سال عملکردهای غیر کارشناسی و شتاب زده و …. را به منصه ظهور رساند و مستظهر به حمایت طیف فکری همداستان با آقای رسایی و جبهه اصولگرایی بوده است. دولت در واقع بیش از این امکان سامان دهی امور در طول مدت سپری شده را نداشته و دامن زنی به مطالبات یا ناشی از عدم آگاهی و یا نشان از اغراض خاص است.
2- توافق نامه ژنو به هنگامه ای رقم خورد که حلقه تحدیدات غرب روز به روز تنگ تر شده و در اثر توالی جلسات بی نتیجه ما در عمل چندان زمینه ای برای عرض اندام نداشتیم اما این دولت توانست پس از یازده سال مذاکره بی فرجام طی اندک زمانی تمامی آنچه که ما می توانستیم و می خواستیم را محقق کند. مگر تمامی قطعنامه های شورای امنیت هر گونه توافق را منوط به تعلیق برنامه هسته ای ما نکرده بود؟ آیا ما برنامه هسته ای را تعلیق کردیم یا آنکه توانسته ایم بدون تعلیق امضای شش قدرت جهانی را پای توافق نامه مشترک بنشانیم؟. مگر در تمامی این سال ها ما خواستار پذیرش حق غنی سازی خود توسط طرف مقابل نبودیم؟آیا غنی سازی 5 درصدی در این توافق نامه پذیرفته نشده و در دو جای آن بر حق دستیابی ایران به فناوری هسته ای تاکید نشده و در گام نهایی عادی سازی پرونده هسته ای ایران مورد تاکید قرار نگرفته است. مگر ساختار تحریم های ظالمانه که غرب ادعای بی سابقگی آن (بدرستی) را داشت و تمام سرمایه و اعتبار خود را بر روی آن نهاده بود، شکسته نشده و بخش قابل توجهی از دارایی های ایران طی این فرآیند آزاد نمی شود؟ از همه مهمتر مگر ما همیشه و در طول 35 سال گذشته این مطلبه را از غرب نداشتیم که در موضع برابر و متوازن با ماسخن بگوید؟ مگر رئیس جمهور آمریکا نگفت که در نهایت مذاکرات 50 – 50 است و نباید بیش از این انتظاری داشت. آیا باید همه این موفقیت ها که به نام ایران و ایرانی ثبت شده نادیده گرفته شود؟ این ضعف هایی که آقای رسایی و دوستان می گویند دقیقا به کجای این توافق نامه مربوط است؟ آیا این دوستان انتظار داشته اند که غرب همه امتیازات ممکن را اعطا کرده و هیچ امتیازی را نیز نگیرد؟ آیا طیف فکری دوستان ایشان توانسته بود در طول این هشت سال گذشته دستاوردی در این زمینه ها داشته باشد؟
3- از همه جالب تر آنجاست که آقای رسایی در سخنانی بهت انگیز می گوید توافق نامه ژنو برای پر کردن کارنامه دولت در مدت صد روزه امضاء شده است!!!. براستی در برابر این استدلال خام و سطحی نگرانه چه می توان گفت؟ آیا غرب و تمام ابر قدرت های جهان از خود هیچ اختیاری نداشته اند و چون موم در دستان دولت ما بوده اند که آنان نیز اینگونه تن به این قرارداد داده اند؟ اگر ایران امتیازاتی تا بدین حد دست و دلبازانه داده تا قرار داد را به سرعت امضا کند می شود آقای رسایی آدرسی در این رابطه مرحمت فرمایند؟ اصلا با این پیش فرض می توان گفت که تمام جلسات پر فراز و نشیب و فشرده و حضور 2 باره شش وزیر امور خارجه قدرت های جهانی فیلم و سیانسی بیش نبوده و همه منتظربودند تا دولت یازدهم روی کار بیاید و پرونده را درطرفه العینی بایگانی کند!. آیا نگرش آقای رسایی و طیف همفکر ایشان به فرزندان انقلاب و دیپلمات کارکشته ای چون ظریف اینچنین و در این سطح است؟ یعنی مذاکرات تا این حد دم دستی و سطحی بوده که برای پایان بخشی به آن فقط اراده دولت در پر کردن کارنامه اش کفایت همه مسائل را می کرده است؟
با این اوصاف تنها می توان گفت که این انتقادات کوته بینانه تنها بیش از پیش بر چهره اصولگرایی و مروجان این نحله سیاسی هجمه و آسیب وارد می سازد و چنته خالی آنان را هویدا می کند. کاش به جای رقابت های سطحی سیاسی لمحه ای و ذره ای منافع ملی و مسائل کلان منطبق بر منافع ملی مد نظر این منتقدین صداقت مدار قرار می گرفت.