ماه عسل برای تیم ملی و فدراسیون فوتبال خیلی دوام نیاورد. تنها سه ماه پس از این که ایران توانست خودش را به عنوان پنجمین تیم راه یافته به جام جهانی برزیل به دنیا معرفی کند، زخمهای اختلافها در فوتبال ایران سر باز زده است.
به گزارش سایت تحلیلی خبری بینانیوز به نقل از ایسنا، آنچه که این روزها در فوتبال ایران رقم میخورد، حتما در فوتبال روز جهان اتفاقی بیهتماست. دعوا بر سر آنچه دو طرف “منافع ملی” میخوانند باعث شده که دیوارحیا و احتیاط میان دو طرف فرو بریزد و یک بار دیگر فوتبال ایران درونمایه ضعیفش را به همه معرفی کند. سرمربی تیم ملی امروز در ادامهی تلاشهایش برای رسیدن به امتیازهای لازم و آماده کردن تیم ملی در گفتوگویی که با روزنامه خبر ورزشی انجام داده از احتمال فسخ قراردادش با فدراسیون فوتبال حرف زده اما در ادامه از لحنش این طور بر میآید که قصد دارد با این صحبتها، مسوولان فدراسیون فوتبال ایران را برای متوجه وضعیت دشوار تیم ملی کند.
ساعتی پس از پیروزی تیم ملی برابر کره جنوبی، مهمترین سوال این بود که «آیا کیروش در ایران میماند یا نه؟» سوالی که با این پاسخ کیروش همراه شد: «اگر میخواهید برای تفریح به برزیل بروید من ترجیح میدهم برای گذراندن تعطیلات تابستان آینده جای دیگری را انتخاب کنم». حالا حدود سه ماه از این سوال و جواب میگذرد و اکنون هیچ نشانی نیست که برزیل سال آینده جایی به غیر از تفریحگاه برای فوتبال ایران باشد. شاید گفتن اینکه تیمهایی نظیر هند و عراق بازی دوستانه دارند، ما نداریم یا اینکه فدراسیون فوتبال توانایی جور کردن پول برای تیم ملی را ندارد، دیگر آنقدر تکراری باشد که یادآوریاش هیچ جذابیتی نداشته باشد اما برای فوتبال ایران که از پاسخگویی به سادهترین سوالات هم ناتوان است این نمونههای دم دستی شاید مثل یک تلنگر باشد.
این روزها دعوای کارلوس کیروش و مهدی تاج علنی شده. کیروش که اساس و بنیان برنامهاش را با لغو دو اردو بر باد رفته میبیند، با مشکل بزرگ دیگری روبهرو شده و آن هم ناتوانی به پاسخگویی سوالات سادهای است که او در بیانیه اخیرش آن را از تصمیمگیران فوتبال ایران پرسیده و همین باعث شده او در تازهترین اظهارنظر اعلام کند، قصد فسخ قرارداد با فدراسیون فوتبال ایران را دارد.
او در این بیانیه سه سوال روشن، شفاف و در عین حال ساده پرسیده است. سه سوال کیروش چنین است:
1- آیا فوتبال ایران یک بار برای همیشه میتواند تصمیم بگیرد یا خیر؟
2- آیا فوتبال ایران میتواند یک برنامهی دقیق و کارآمد برای آمادهسازی تیم ملی در جام جهانی تنظیم و آن را اجرا کند آری یا خیر؟
3- آیا فوتبال ایران میتواند بگوید آری یا خیر؟
سوالها همانطور که میبینید ساده هستند اما با این وضع مدیریتی شاید پاسخ دادن به این پرسشها سختترین کار ممکن باشد. با این حال برای اینکه نقشه راهی ترسیم شود در ادامه تلاش میکنیم جوابهایی برای این سوالها پیدا کنیم تا متوجه شویم منظور و مورد سوال کیروش چه افرادی میتوانند باشند.
* پاسخ به سوال اول
او پرسیده «آیا فوتبال ایران میتواند یک بار برای همیشه یک تصمیم بگیرد یا خیر؟» تاکید کیروش بر «یک بار» شاید به خوبی نشان دهد که او نتوانسته تا به حال تصمیمی قاطع را از سوی مدیران ارشد فدراسیون فوتبال ببیند. شاید رودربایستی که در راس هرم فدراسیون فوتبال وجود داشته و در چند سال اخیر یکی از ضعفهای آشکار علی کفاشیان بوده، چیزی است که در این سوال ساده به صورت پنهانی از «فوتبالدوستان ایرانی» پرسیده شده و کیروش خواسته نه به صورت خیلی صریح این را یادآوری کند که فوتبال ایران مدیر قاطعی ندارد و او نتوانسته حتی «یک بار» شاهد یک تصمیم باشد.
* پاسخ به سوال دوم
کیروش برنامهاش برای موفقیت تیم ملی در جام جهانی 2014 را به صورت جزوه و به دو زبان به مسوولان فدراسیون فوتبال داده و اسم آن را هم گذاشته «به سوی برزیل 2014»، هدف و رویایش را هم بر روی «راهیابی به مرحله دوم جام جهانی برزیل برای اولین بار در تاریخ فوتبال ایران» قرار داده است اما همان صفحه اول و در آغاز، آنچه تا کنون پیش رفته برخلاف خواستههایش بوده است. نه شروع لیگ از 21 تیر اتفاق افتاده و نه برنامههای اردویی تیم ملی از ابتدا بر اساس این برنامه جلو رفته است. اما سوالی که وجود دارد اینکه چه اتفاقی افتاده تا این برنامه مثل آنچه روی کاغذ نوشته شده اجرا نشده است.
سوالی که از همان ابتدای تعویق در شروع لیگ به وجود آمد همچنان مطرح است که به چه دلیل مسوولان سازمان لیگ در شروع لیگ تاخیر وارد کردند؟ آنها و در راس سازمان، مهدی تاج هنوز به این شائبه پاسخ ندادهاند که آیا تماسی از سوی برخی باشگاهها انجام گرفته که او هم مجبور شده به خاطر همان رودربایستیهای متعارف ایرانیها، سرنوشت تیم ملی را به زلف یک تاخیر غیرکارشناسانه گره بزند. حتما اگر تیم ملی به خاطر مصدومیت بازیکنان کلیدیاش دستش در جام جهانی در پوست گردو بماند، باشگاهها هم مقصر هستند که برخلاف توصیهی کیروش در برنامه پیشنهادی، جلوی نظارت کمیته پزشکی فدراسیون فوتبال مقاومت کردند و به اجبار بازیکنان ملی خسته از راه رسیده را مجبور به حضور در تمرینهای پیش فصلشان کردند.
* پاسخ به سوال سوم
آخرین سوال کیروش از همه سادهتر است. او پرسیده «آیا فوتبال ایران میتواند بگوید آری یا خیر». این سوال در عین سادگی همهی جامعهی فوتبال ایران را درگیر خودش کرده؛ از هواداران فوتبال تا رسانهها، باشگاهها و مدیران ارشد فدراسیون فوتبال. همانهایی که اگر تابستان آینده تیم ملی در جام جهانی نتیجه نگیرید خود را محق میدانند که از راس تا ذیل تیم ملی را به چهارمیخ بکشند و با انتقادهایشان چهره حق به جانب به خود بگیرند و مثل “گلام”، شخصیت معروف سریال گالیور بگویند «من میدانستم». اکنون وقت پاسخ دادن به یک سوال ساده است. فوتبال ایران میتواند بگوید آری یا خیر؟ میتواند بگوید که برایش تیم ملی و آبروی ملی چقدر ارزش دارد؟ میتواند بگوید که بین لیگی که هر سال تکرار میشود و جام جهانی که هر چند سال یک بار تیم ملی با بخت و اقبال، شانس حضور در آن را پیدا میکند کدام را انتخاب میکنند؟ اکنون وقت انتخاب است.
یادداشت از محسن معتمدکیا
انتهای پیام