صادق زیباکلام در مطلبی در روزنامه شهروند نوشت: مردم وقتی جایی برای حرفزدن و حضور فعال در مسائل کشور نداشته باشند، نتیجهاش میشود همان پدیدهای که در مرگ مرتضی پاشایی شاهدش بودیم؛ مردم متاثر شدند، آمدند و گفتند که ما حضور داریم.
:
به گزارش سایت تحلیلی و خبری بینانیوز ، اساسا سازنده افکار عمومی در جوامع، وسایل ارتباط جمعی و رسانهها هستند و اصلیترین کانالی که میتواند به شکلدهی افکارعمومی کمک کند، رادیو، تلویزیون و روزنامهها هستند.
:
در کشور ما هم مثل بسیاری از کشورهای دیگر افکارعمومی تحتتأثیر تحولات سیاسی اجتماعی جامعه قرار میگیرند؛ این موضوع اصلا عجیب نیست و خیلی هم طبیعی است. با این حال در ایران همانطور که میدانید، قدرت و انحصار اطلاعرسانی در اختیار مراکز خاصی است و این مراکز به جریانات و تفکرهای دیگر اجازه نمیدهند تا از رسانهها که اغلب دولتی و حکومتی هستند، استفاده کنند.
رسانهها همه در دست نهادها هستند و افکارعمومی به معنای اکثریت جامع جامعه به جز یک حاشیه مختصر و نازک جای دیگری برای بروز ندارند. قدرت هم در این میان دست رسانه است و هر مرجعی، چه فرد یا گروه و حزب خود را نماینده افکارعمومی میداند و از زبان مردم سخن میگوید. «مردم میخواهند، خواست مردم این است، مردم میگویند، مردم دوست دارند، مردم دوست ندارند و…» حالا اینکه این مردم دقیقا چند درصد از کل جامعه است و اصلا میتوان آن را اکثریت یا دستکم نمایندهای از کل دانست، بحث دیگری است.
:
مساله اصلا پیچیده نیست. اینکه افکارعمومی کشور ما اغلب دچار نوسان است و متشنج، بهخاطر همین کمبود کانالهای ارتباطی میان مردم و مسئولان است. مردم راهی در اختیار ندارند که آنچه را که میخواهند بیان کنند؛ در نتیجه گاهی چیزهای دیگری گفته میشود که حرف مردم نیست و به آنها اجازه داده نمیشود بگویند چه میخواهند، چه نمیخواهند؛ چه باوری دارند و چهچیزی برایشان اهمیت دارد. مراکزی وجود ندارد که مردم بتوانند ابراز عقیده کنند. این مسأله، هم به فقدان نهادها و فعالیتهای مدنی برمیگردد و هم به اینکه در ایران رسانه غیردولتی چندانی وجود ندارد. با یک مثال ساده میتوانیم این موضوع را دریابیم، تمام سرویسهای خبری رسانههای عمومی را که ارزیابی کنیم، میفهمیم که انگار هیچچیزی در دنیا اتفاق نمیافتد که خلاف باورها و اعتقادات ما باشد.
:
گفته میشود جهتدهی به افکار عمومی و انحصاری کردن جریان اطلاعات در کشورهای غربی هم وجود دارد و دقیقا همین روندی که در ایران است در دیگر کشورها هم دیده میشود؛ اینجا دو نکته مطرح است؛ اول اینکه در غرب فرآیند مطلق انحصاری در دست دولتها نیست؛ درحالیکه در ایران رسانهها کاملا دولتی است و سیستم، هر چیزی را که خودش میخواهد نشان میدهد.